چهار دست و پا رفتن و اکتشاف خونه
سلام پسر مامان
خوبی؟
الان که دارم این مطلب رو مینویسم 7 ماه و بیست و پنج روز سن داری و تو اتاق توی خواب عمیقی هستی.
عزیز مامان ببخشید که دیر به دیر وبلاگت رو آپدیت میکنم.
هزار ماشالله به تو عزیز مامان که دو روزه که کاملاً چهار دست و پا طی طریق میکنی و شروع کردی به اکتشاف خونه. تازه میای تو اتاق خوابت و کشوها رو میکشی بیرون و دل و جیگر کشو رو میریزی بیرون. خلاصه که هر جایی که رو دلت مونده بری، داری تشریف میبری.
عاشق بابا هستی. اون هم حسابی برات وقت میذاره و تو رو به گردش میبره یا اینکه باهات بازی میکنه.
روزهایی که من میرم پرواز، یا میری خونه مامان بزرگ ها یا اینکه مامان مهری میاد خونمون.
مامان همه ی اینها به خاطر آینده خودته... دوست دارم به اینکه مامانت تو اجتماع در حال فعالیت و تلاشه، افتخار کنی و بدونی که ساختن یه زندگی به همدلی هم زن و هم مرد خونه احتیاج داره.
بگذریم....
از احوالاتت هم اینه که اصلاً یه جا بند نمیشی همش در حال تکاپو و ورجه وورجه ای.
این عکسی که گذاشتم برای گردش سه نفرمون اطراف دریاچه چیتگره تهران هستش.
میبینی مامان اینجا هم آراوم و قرار نمیگرفتی