آرازآراز، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 29 روز سن داره

آراز، شاهزاده زمستانی ما

من یه پارچه آقام....

1391/10/7 17:13
نویسنده : هنگامه
261 بازدید
اشتراک گذاری

سلام
بالاخره وقتش شده بود که برم سونوگرافی و ببینم که این فرشته ای که ما منتظرش هستیم خانومه یا آقا...


دیروز رفته بودم خونه بابا زندی عزیز دلم... (بابای مامانی)

خانم دکتر احمدیان از موکلای بابا بزرگ هستش و سونوگرافیسته. بابا بزرگ دل تو دلش نبود که ببینه پسری یا دختر؟ البته هر چی بودی براش عزیزی اما میخواست به اسم خودت صدات کنه. بابایی هم سر کار بود و خواستم که سورپرایزش کنم. چون قرار نبود دیروز بریم برای تعیین جنسیت.

اتفاقا دیروز روز پزشک بود و بعد از خرید یه دسته گل شیکان میکان برای خانم دکتر، راهی مطبش شدیم.
وقتی تو مانیتور سونوگرافی دیدمت قلبم به تپش افتاد. سرت مثل خودم گرد و تپل بود. غش رفتم برات. بعد از چند ثانیه خانم دکتر گفت که جنسیتت پسره. بعدش هم تمام بدنت رو بهم نشون داد. انگشتای دستت ماهیچه هات... ساق پات... همه و همه رو که میدیدم اشک بیشتر تو چشمم جمع میشد. بابابزرگ هم اشکاشو پاک میکرد و همش به خانم دکتر میگفت بچه سالمه خانم دکتر؟؟؟ و اون هم با لبخندی بهش اطمینان میداد. بابابزرگ میگه انگشتات مثل مامانت که من باشم چوب کبریتیه... قربونت برم مامان جان... قشنگم.... امیدم....

بعد هم که اومدم بیرون زودی به بابایی زنگ زدم و گفتم چیکار کردم و اون هم کلی جیغ کشید و خوشحالی کرد که سالمی. اما همش اذیتش میکردم و میگفتم نمیگم جنسیتشو.... اینقدر خواهش کرد تا گفتم پسره... اون هم کلی قربون صدقه ی تمام اعضاء و جوارحت رفت و شب با یه جعبه شیرینی اومد خونه بابابزرگ.

خلاصه اینکه اگه دختر هم بودی باز هم چشم و چراغ خونه ی مائی.....
ما منتظریم... نمیگییم زود بیا. امیدواریم زودتر بهمن ماه از راه برسه...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

mami mahnaz
27 آذر 91 3:52
هنگامه جون سلام واسه 1پارچه آقای نازت آرزوی سلامتی دارم چه کارقشنگی کردی بابابابزرگش رفتی وباباشوسورپرایزکردی خاله فداش بشه،این گل واسه آقاکوچولوت